مصاحبه ی کامل cici با سهون

بفرمایید ادامه

مردی که عاشق پایان خوشه , داستان سهون.
س : دوست داری طرف مقابلت چه جوری بهت اعتراف کنه؟
ج: مدل اعتراف کردنش مهم نیست , هرجوری که احساساتش رو بیان کنه , به اندازه کافی خوشحال میشم. این مهم ترین مسعله است.
-خوشحال کننده ترین اتفاقی که اخیرا افتاده چی هست؟

سهون:31 دسامبر پارسال بعد از اینکه برنامه کاریمون تو چین تموم شد همه ی اعضا تو اتاقه سوهو هیونگ جمع شدیم کمی نوشیدیم و تمام شب درباره خیلی چیزا صحبت کردیم
من پیشنهاد این کار رو دادم و بعدش همه ی اعضا سریع جمع شدن
همه ما درباره ی چیزایی که تو ذهنمون بود صحبت کردیم و و این اوقات فوق العاده ای بود که سال نو رو خوشحال کنار همدیگه باشیم

تو خیلی رمانتیکی , قرار رویاییت چیه؟

اگه فیلمارو دیده باشی , کلی دونه برفای سفید تو روز کریسمس میریزن, صدای زنگوله ها و اهنگای کریسمس تو خیابون , زوجایی که تو خیابون زیر نورای درخشان راه میرین. منم میخوام تو اینده همچین قرار عاشقانه ای داشته باشم . یه قرار تو کریسمس

روز ولنتاین رو هم که نمیشه فراموش کرد , به نظرت چه جوری قراره به کسی عشقت رو اعتراف کنی؟

اخرین باری که نامه نوشتم , کلاس دوم بودم و تو تعطیلات یه نامه برای پدرم نوشتم. اگه بخوام به کسی اعتراف کنم احتمالا یه نامه بنویسم . شاید به نظر بیاد تنبلی که یه نامه بنویسی و برای کسی پستش کنی ولی , این خیلی معنی داره.
و برای به دست اوردن قلب طرف شاید یه سری چیزای دیگه هم با نامه بفرستم (لبخند میزنه)
یه عالمه شکلات میخرم و میبرم دن خونش . مثل سریال full house یه عالمه شکلات میریزه تو خونش

تو بهار وقتی که هوا گرمه , کاری هست که بخوای انجام بدی؟
دوست دارم تو کشور سفر کنم , برم جاهایی که قبلا نرفته بودم. قبلا پوسان و دگو بودم , خیلی ازش نمیگذره. اونجا یه نودل خوشمزه خوردم . وقتی داشتم برمیگشتم خونه سر راه تو دجون وایسادم و یه کیمچی خوشمزه خوردم , و جاهای معروف چونان هم رفتم تا کیک گردویی بخورم

فیلم رمانتیک مورد علاقت؟

الان چیزی به ذهنم نمیرسه ولی من داستانایی رو دوست دارم که اخرش خوب تموم بشه , حتی اگه همین داستانای تکراری به هم زدن و برگشتن زوجا باشه. اینا باعث میشه خوشحال و هیجان زده بشم . فیلمایی که اخرشون بده رو دوست ندارم , ولی فیلم “اخرین شکوفه” رو دوبار دیدم و کلی هم گریه کردم.

ادم رمانتیکی هستی و زود گریه میکنی؟

اره فکر کنم , کاریش نمیشه کرد دیگه (میخنده)

س : اتفاق خوبی هست که اخیرا افتاده باشه ؟
ج: 31 دسامبر سال گذشته , بعد از تموم کردن یه برنامه ی زنده تو چین همه اعضا اتاق سوهو هیونگ جمع شدند و کلی حرف زدیم و یه کم نوشیدنی خوردیم و کل شب رو بیدار موندیم. اول ایده ی من بود و همه با کمال میل قبول کردند. خیلی برام پر معنی بود که حرفای دلمون رو به هم زدیم و با هم سال نو رو جشن گرفتیم

س : سفر کردن برات سخت نیست؟ بعضیا انقدر تحت فشار قرار میگیرن که کلا بیخیال میشن (به خاطر طرفدارا)
ج: نه اگه کلاه بزارم خیلی کسی سمتم نمیاد , مثلا وقتی میرم رستوران. تازه هوا که گرم بشه. میخوام علاوه بر سفر به ورزش هم فکر کنم

س : هنوزم مثل سابق از عکس برداری لذت میبری
ج : این پروسه ی فکر کردن روی ژستام و حالت صورتم (همیشه پوکری که?) که بنابر موضوع عکس برداری تغییر میکنه خیلی برام باحاله. در واقع خیلی عکس گرفتن و سلفی گرفتن رو دوست ندارم . ولی برای عکس برداری ها , موها و ارایش و لباسا بهترینن و با اعتماد به نفس عکس میگیرم.

س : اگر این ارایش و اینا هم نباشه باز اعتماد به نفس داری؟
ج , معلومه(میخنده) شوخی میکنم , من معمولا پیش غریبه ها خجالتیم , ولی فضای ایجاد شده , مثل هم فکری برای عکسا و ادیت کردنشون و غیره خیلی لذت بخشه.
س : عکس برداری امروز برای خیریس و یونیسف و لویس ویتون و اس ام این پروژه رو گذاشتن تا به بچه های سراسر دنیا که تو محیط ناسالمی هستند کمک کنند , کمپین make a promise قول داده بچه ها رو حمایت کنه . خاطره ای هست که راجع به قول دادن داشته باشی؟
ج : دو سال پیش., با مدیر برنامه ها و چنتا از دوستام رفتیم کلیسا , اون موقع قول دادیم که سال بعد هم بیایم.کلیسا, و واقعا هم 30 دسامبر 2015 رفتیم کلیسا , اونم با همون دوستام , به جز یکیشون که رفت سربازی , این روی خودم تاثیر گذاشت و من برای همه شادی ارزو کردم.

س: قولی هست که بخوای تو اینده سرش بمونی؟
ج: ما اعضای اکسو میدونیم که تک تک ناقصیم برای همین سعی میکنیم پیشرفت کنیم و باهم خطا های بقیه ی گروه رو بپوشونیم. ما میخوایم.سر قولمون بمونیم و از اکسو به عنوان یه تیم محافظت کنیم ( قلبم?)

ترجمه توسط تیم مترجمی سایت

مترجم:شیدا